دهان بسته
سرم در بازوانی این چنین خسته
هوایم با هوای سرد پاییزی پیوسته
غروری از درون جَسته
به آفاق یا افق آرام پیوسته
همه فکرم به نادانی شبنم های برگ گل
نمی داند کدامین راه
بی سوق ، بی لغزش
همان راه است کو خواهد
منم شادم
منم سرزنده شادابم
منم کاین زندگی را خوب می بینم
صدا ، آواز او را بهترین مقصود می دانم
نمی دانم پس این سردرگمی هایم برای چیست؟
مگر نه زندگی و من همانست و همانستم که پندارم؟
« ؟ »
کامبیز جان سلام
زیبا بود
و بازم سردر گمی
راستی لینک دوباره گذاشتم اخه قبلی زود خراب شده بود نمی دونم چرا ولی این یکی فکر کنم چند وقتی کار کنه
به امید دیدار
سلام
خوبى؟
خیلى قشنگ بود
راستى به نثر اعتقاد ندارم
فعلا...
سلام من سوم شدم
تازگی ها دیگه نمی تونم اونقدر آپ کنم
نمی دونم چی بگم
اومیدوارم خودت هیچوقت خسته نباشی
امیدوارم هیچ شاعری دیگه دلیلی واسه از غصه گفتن نداشته باشه
خوشبخت باشی
بای بای
سلام.فقط در حد یک جمله می گم.
اولا که ممنون که از خواندن جملات من لذت می برید.
دومن ممنون که به من سر میزنید و حالا نوبت اون جمله است...
(اگر که روزی از زندگی نا امید شدی بر قله کوهی برو و فریاد بزن؛آیا هنوز امیدی هست؟؟؟...آنگاه خواهی شنید:هست...هست...هست.......)
مگر نه زندگی و من همانست و همانستم که پندارم؟
به ان اعتقاد داری؟
اخه خوبه که یه پسر ماهی مثل تو با این همه سلیقه در انتخاب شعرهاش بره و پشت سرش رو دیر به دیر نگاه کنه ..نه جدا خوبه ما هی این همه راه از اروپا بیام بعدم پشت در بمونیم ..خوب نیست ..بازم احسنت به حسن سلیقت کامبیز جان
سلام
خواهش می کنم٬ نظر لطفتونه
سعی می کنم که دیگه اینقدر طول نکشه
ممنون
سلام
خوبی کامبیز جان؟
واقعا
منم با موضوع این شعر موافقم.
شعر زیبایی بود مشخص نشد شاعرش کیه؟
موفق باشی.
سلام
مرسی خوبم
نه متاسفانه شاعرش رو نمی دونم کیه
ممنون. you too
داش کامبیز به سلامت باد
چه عجب بابا !!!!!! اومدی بالاخرهههههههههه!!!!
شعرت قشنگ بود مخصوصا اون یه تیکش که میگه:
نمی دانم پس این سردرگمی هایم برای چیست؟
مگر نه زندگی و من همانست و همانستم که پندارم؟
بای عزیز بای
سلام٬ سلامت باشی
فرصت نشد دیگه
خوشحالم که خوشت اومد
موفق باشی
نمی دانم پس این سردر گمی هایم برای چیست ؟
راستش من هم نمی دانم !
شاید تصور می کنیم:
منم کاین زندگی را خوب می بینم ...
باید تماشا کرد ، دیدن کافی نیست، شایدم بهتر است زاویه را بچرخانیم ، بی خودی نیست که می گویند :
چشم ها را باید شست جور دیگر باید دید
احتمال دارد این طوری پندارمان هم عوض شود !
امضا : نقطه نویس ١٧ ساله از تهران
سلام ... یک ماه بیشتر میشد بهتون سر نزده بودم! من هم سر در گمم و نمی دانم این همه سر در گمی از کجاست!؟ ... راستی آنقدرها هم مهم نیست گوینده یک حرف خوب مشخص باشه تا خوب باشه. حرف خوب همیشه خوبه و طرفدار داره... موفق باشید
سلام کامبیز جان. مثل همیشه زیبا بود. ولی حیف که خیلی دیر به دیر میای. کاش یه کم زودتر سر بزنی.
سلام چه طوری ؟
خوبی ؟
اومدم
راستی من در مورد شعر و این چیزا اصلا نیم تونم نظر درستی بدم
همین
فعلا
(راستی کامی هر وقت تف می بینم یاد تو می افتم)
سلام کامبیز جون....
خوشحالم که خوشحالی...
سردرگمی هم فقط شامل شما نمیشه....
منم سردرگم هستم....
قدر زندگی رو همینجور که هست بدون...
سلام داداش کامیز خوبی آقا ؟
ممنون از اینکه یه سری به ما زدی . متاسفم که بگم نوشته ها از خودم بوده . اما با خوشحالی عرض می کنم که خیلی وبلاگ قشنگی داری . خسته نباشی
سلام داداش ماهم
امیدوارم خوش گذشته باشه
زیبا بود،فقط حیف که شاعرش ناشناخته هستش!
دلیل سر در گمی ها چیست؟
دلیلش اینه که از همون روز اول تولد با یه مشت دروغ درباره ی زندگی بزرگ شدیم!
سلام خوبی؟
مرسی که سر زدی و نظرت رو گفتی
وبلاگت زیباست
باز هم بیا خوشحال میشم
زندگی دفتری از خاطرهاست ... یک نفر در دل شب ، یک نفر در دل خاک ... یک نفر همدم خوشبختی هاست ، یک نفر همسفر سختی هاست ،چشم تا باز کنیم عمرمان می گذرد... ما همه همسفریم
فعلآ
درود. کامبیز جان براستی نمی دانم اینهمه مهربانی تو را چگونه جبران کنم. کامبیز نازنین من» توی این چند مدت که نبودم داشتم مقاله های درسی ام را می نوشتم. جات خالی دو تا مقاله نخستم را نوشتم. این کارها خیلی وقت مرا گرفته بود. ولی اکنون هستم. در ضمن آپ کردم. تندی بیا. ببین چقدر خبرای خوبی بهت دادم! حالشو ببر. منتظرتم عزیزم. بدرود.
زندگانی چیست:گفتا بی خیال
گفتمش چی گفت میگیریم فال
زندگی شعر است آمد کندر آن
تو یکی برگ سپیدی من زغال
سالم دوست ازاد اندیش من
چون گذشته خوش درخشیدی
من جمعه در انتظارم که ببای
و
همه با هم کمک کنتم از شر ابن مصیبت ها خلاص شیم
پس
همراه شو عزیز
کین درد مسترک هرگز جدا جدا درمان نمی شود
سلام دوست مهربان و عزیزم.آرزو می کنم که در هر حال . هر کجا که هستی موفق و سربلند باشی و پیروز.با تمام شرمندگی که دارم به دیدنت میام و مرا ببخش که سرگرمی های روزگار سخت مشغولم کرده .اما هر زمان که دل بگیره جایی جز جمع دوستانم ندارم.....
مثل همیشه زیبا بود . اما یه ذره ناامیدی داره که من تازگیها می خوام اصلا بهش فکر نکنم . حالا .......
ازت به پاس این همه مهربانب و یاد من سپاسگذارم...
کامبیز عزیز
درود
ممنون که سر زدی
سلام آقا کامبیز وبلاگ قشنگی داری امیدوارم موفق باشی می خواستم بدونم می تونیم هم دیگرو لینک کنیم؟
سلام
خوبیدشما؟
من آپیدم؟ چرا نمی آپی؟
موفق باشی.
سلام
خوبى؟
من با آخرین درهم٨٦ آپم
ممنون میشم سربزنى
سلام
شعر قشنگی بود . مال کیه؟
ممنون که به من سر زدی
از نظرات ارزشمندت هم ممنونم
سلام
راستش خودم هم نمی دونم مال کیه
خواهش می کنم
سلام داداش و رفیق عزیزم
ببخشید که نمیتونم زیاد بهت سر بزنم
سرم خیلی شلوغه
ممنون که به یادم هستی و بهم سر میزنی
شاد باشی
سلام دوست عزیز !
امید وارم که همیشه در هر جای از دنیا که هستید موفق و سر فراز باشید واقعآ که از وبلاکت خوشم اومد میشه که یه سری از وبلاگ من هم بیزنید و مرا در وبلاگت لینگ دوستان خود کنی.
خیلی ممنونم از شما دوست عزیز.
http://www.mohammadrezababaie.blogsky.com