« - مرگ را پروای ِ آن نیست
که به انگیزه ای اندیشد »
اینو یکی می گُف
که سر پیچ خیابون وایساده بود .
« - زندگی را فرصتی آن قَدَر نیست
که در آیینه به قدمتِ خویش بنگرد
یا از لبخند و اشک
یکی را سنجیده گزین کند »
اینو یکی می گُف
که سر ِ سه راهی وایساده بود .
« - عشق را مجالی نیست
حتی آنقدر که بگوید
برای چه دوستت می دارم »
والاّهِه این ام یکی دیگه می گُف :
سرو ِ لرزونی که
راست
وسط ِ چارراه ِ هر وَر باد
وایساده بود.
« شاملو » ی بزرگ
* دیوونه ی این شعر شاملو ام
سلام
چه خوب تصویر کردی اینجا
وبلاگت زیباست و آرامش بخش
سلام
ممنون از حضور و نظرتون
عجب شعریست ...
آری... زندگی سخت ساده است و پیچیده نیز هم ...
زندگی همچون حبابی ست٬ بیش از آن که بترکد آن را تصویر کن!!!
سلام رفیق
جالب بود
این سبک شعر تا حالا ندیده بودم.راستش کلا از شاملو چند تا شعر بیشتر نخوندم که اونم همش همینجا تو وبلاگ خودت بوده!
حالا دیگه تیکه میپرونی داداش؟!حالا شنبه یا سه شنبه.فرقش چیه؟!
منم به روزم.
شاد باشی...
سلام داش روزبه
شعرهای شاملو معروف هستند به اشعار سپید که در نوع خودشون بی نظیر هستند. پیشنهاد می کنم حتما کتاب «در آستانه» شاملو رو بخونی. کتاب کم حجم و فکر نکنم قیمتش هزار تومان باشه!
فرقی نمی کنه. فرقش فقط یه «سه» اضافیه!! :-)
سلام ...
سلام...!
سلام خوبی کامبیز جون؟
به خدا از اینکه دیر اومدم بهت سر بزنم شرمنده ام
این مطالبت خیــــــــــــــلی زیبا بودن
خیـــــــــلی................
اگه آپ کردم حتما خبرت می کنم(ببینم اصلا منو یادت میاد؟!!!)
فعلآ
با لمس عشق و محبت می توان شیطان را از قلبها بیرون راند.
سلام
مرسی
بابا بی خیال! (چقدر از این کلمه بی خیال این روزها استفاده می کنم!)
نه... شما؟!!! :))
کامبیز عزیز
درود بر شما
با ره آورد سیستان دیار رستم دستان منتظر حضور و پذیرای نظر ارزشمند شما هستم
با احترام
سلام آقای خدادادیان
مطمئنا مثل مطالب قبلی جالب و آموزنده ست٬ حتما میام...
سلام
دارم وبلاگم رو حذف می کنم
گفتم خبر بدم نگی نامردم
ایمیلم رو که داری الان هم می ذارم
خواستی میل بزن
ghazalfarivar@yahoo.com
سلام
حذف کردی رفت...
فکر کنم این دومین یا سومین باری باشه که این حذفش می کنی یا میری.
امیدوارم زود برگردی...
بازم سلام
درعین سادگی یه پیچیدگی خاصی داشت.
فعلا...